شاه نعمتالله ولی:ساز عشقش نوای دل سازد دُرد دردش دوای دل سازد
❈۱❈
ساز عشقش نوای دل سازد
دُرد دردش دوای دل سازد
لطف سازنده بین که بر سازش
هر چه سازد برای دل سازد
❈۲❈
به خدا کار دل رها کردیم
کار دل هم خدای دل سازد
آتش عشق جان ما را سوخت
سوختگان را هوای دل سازد
❈۳❈
دل مقامی خوشست از آن دلدار
جای خود در سرای دل سازد
دل صاحبدلی به دست آور
تا تو را آشنای دل سازد
❈۴❈
نعمت الله می نوازد ساز
بشنو کز نوای دل سازد
کامنت ها