گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:هوای درد بی درمان که دارد سر سودای بی سامان که دارد

❈۱❈
هوای درد بی درمان که دارد سر سودای بی سامان که دارد
رفیق راه بی پایان که جوید خیال مجلس جانان که دارد
❈۲❈
همه کس طالب آنند و ما هم ازین بگذر ببین تا آن که دارد
چو کفر زلف او دین و دلم برد نظر بر خاطر ایمان که دارد
❈۳❈
مرا مهمان جان است او شب و روز چنین شاهی بگو مهمان که دارد
قدح گردید اکنون نوبت ماست درین دوران چنین دوران که دارد
❈۴❈
به عشقش چون مجال خود ندارم بگو پروای خان و مان که دارد
چو من از جان و دل کردم تبرا غم از دشوار و از آسان که دارد
❈۵❈
هوس دارم که جان خود ببازم ولی سید نظر بر بان که دارد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۲۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها