گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:عقل از اینجا بی خبر او ره به بالا کی برد مرغ وهم ار پر بسوزد ره به مأوا کی برد

❈۱❈
عقل از اینجا بی خبر او ره به بالا کی برد مرغ وهم ار پر بسوزد ره به مأوا کی برد
عقل مخمور است و میخانه نمی داند کجاست این چنین شخصی به میخانه شما را کی برد
❈۲❈
مجلس عشقست و سلطان ساقی و رندان حریف هر گدای بی سر و پا را به آنجا کی برد
از لب شیرین یوسف هر که یابد بوسه ای کی برد شکر به مصر و نام حلوا کی برد
❈۳❈
دم مزن از معرفت با ما در این بحر محیط مرد عاقل آب دریا سوی دریا کی برد
رستم دستان زبردستی کند با این و آن گر به دست ما فتد او دست از ما کی برد
❈۴❈
نعمت الله هر چه می یابد مسمای ویست با چنین کشف خوشی او اسم اسماء کی برد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها