شاه نعمتالله ولی:خوش بود گر او به حالم بنگرد ور بمیرم هم به خاکم بسپرد
❈۱❈
خوش بود گر او به حالم بنگرد
ور بمیرم هم به خاکم بسپرد
زار مردم ز آرزوی او ولی
زنده گردم بر سرم چون بگذرد
❈۲❈
ما گدا و پادشاه کائنات
پادشه نام گدائی کی برد
غنچهٔ دل در هوای او چو گل
جامهٔ جان بر تن خود می درد
❈۳❈
هر که او غم می خورد در عشق او
شادمان از خویشتن او برخورد
یک دمی بی عشق او گر عمر رفت
عاشق آن دم را ز عمرش نشمرد
❈۴❈
می فروش ار می فروشد گوبیا
هرچه دارد نعمت الله می خرد
کامنت ها