گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:با چنین درد دلی میل دوا نتوان کرد حاصل عمر عزیز است رها نتوان کرد

❈۱❈
با چنین درد دلی میل دوا نتوان کرد حاصل عمر عزیز است رها نتوان کرد
چشم ما روشنی از نور جمالش دارد یک دمی نور وی از دیده جدا نتوان کرد
❈۲❈
سود و سرمایه همه در سر کارش کردیم هیچ سودا به از این درد و سرا نتوان کرد
برو از خویش فنا شو به خدا باقی باش بی فنا پادشهی ملک بقا نتوان کرد
❈۳❈
ما حبابیم زده خیمه ای از باد بر آب بی تکلف به از این نسبت ما نتوان کرد
بینوایان ز در شاه نوا می یابند گر گدا گریه کند منع گدا نتوان کرد
❈۴❈
سیدم اهل صواب است خطائی نکند توبه گر هست چه گویم که خطا نتوان کرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها