گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:خواجهٔ غافل برفت و جان سپرد بی خبر از معرفت چیزی نبرد

❈۱❈
خواجهٔ غافل برفت و جان سپرد بی خبر از معرفت چیزی نبرد
بود مخموری و مستی می فروخت صاف می پنداشت می نوشید درد
❈۲❈
شیشهٔ پندار می بودش به دست اوفتاد و شیشه اش شد خرد و مرد
صوفیان پوشند صوف خدمتش صوفئی بودی که می پوشید برد
❈۳❈
هر نفس نوعی دگر گفتی سرود گه ز لر گفتی سخن گاهی ز کرد
عاشقانه جان سپاری کن چو ما زانکه عاشق جان خود را می سپرد
❈۴❈
نعمت الله جان به جانان داد و رفت رحمت الله علیه آن مرد ، مُرد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها