گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:آن لحظه که جان در تتق غیب نهان بود در دیدهٔ ما نقش خیال تو عیان بود

❈۱❈
آن لحظه که جان در تتق غیب نهان بود در دیدهٔ ما نقش خیال تو عیان بود
بودیم نشان کردهٔ عشق تو در آن حال هر چند در آن حال نه نام و نه نشان بود
❈۲❈
عشق تو خیالی است که ما زنده از آنیم بی عشق تو دل زنده زمانی نتوان بود
ما نقش خیال تو نه امروز نگاریم کز روز ازل جان به خیالت نگران بود
❈۳❈
گفتی که در آئینه به جز ما نتوان دید چندان که نمودی و بدیدیم همان بود
خوش آب حیاتست روان از نفس ما تا هست چنین باشد و تا بود چنان بود
❈۴❈
سید قدحی باده به من داد بخوردم آری چه کنم مصلحت بنده در آن بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها