شاه نعمتالله ولی:صبحدم آفتاب رو بنمود زهره و مشتری چه خواهد بود
❈۱❈
صبحدم آفتاب رو بنمود
زهره و مشتری چه خواهد بود
خانه تاریک بود روشن شد
نور چشمی به ما عطا فرمود
❈۲❈
آفتابی درآمد از در ما
در دولت به روی ما بگشود
جام گیتی نما به ما بخشید
در چنین آن چنان به ما بنمود
❈۳❈
آتش عشق عود جانم سوخت
عود آتش شد و نماندش دود
دامن خود بگیر ای عارف
تا بیابی ز خویشتن مقصود
❈۴❈
بزم عشق است و سیدم سرمست
هرکه آمد به مجلسش آسود
کامنت ها