گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:بیا که مجلس عشق است و طالع مسعود بیا که نوبت وصلست و وقت گفت و شنود

❈۱❈
بیا که مجلس عشق است و طالع مسعود بیا که نوبت وصلست و وقت گفت و شنود
بیا که مطرب عشاق ساز ما بنواخت بیا که ساقی وحدت سرسبو بگشود
❈۲❈
بیا و جان عزیزت بیار در مجلس که نقل مجلس ما غیر جان نخواهد بود
بیا و کشتهٔ ما شو که تا شوی زنده بیا و بندهٔ ما باش و خواجهٔ موجود
❈۳❈
بیا و جبههٔ دستار عقل را بفروش که پیر میکدهٔ عشق این چنین فرمود
بیا که از لب ساغر حیات می ریزد بیا که از دم مطرب همی سوزد عود
❈۴❈
رسید عشق ز خمخانهٔ قدم سرمست به یک کرشمه دل از دست عالمی بربود
کشیده بر کتب دل که ما محب تو ایم نوشته بر ورق جان که ای مرا مقصود
❈۵❈
بیا که میر خرابات نعمت اللهست بیا که اول تلخ است و عاقبت محمود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۶۶۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها