شاه نعمتالله ولی:مائیم ایاز و یار محمود مائیم عباد و دوست معبود
❈۱❈
مائیم ایاز و یار محمود
مائیم عباد و دوست معبود
دل ذره و مهر یار خورشید
عشق آتش و جان عاشقان عود
❈۲❈
چون سایه مرا ز خاک برداشت
مهرش چو جمال خویش بنمود
بربست زبان ما به حیرت
چون پرده ز روی کار بگشود
❈۳❈
جز جود وجود مطلق حق
در دار وجود نیست موجود
یک جرعه ز دُرد درد ساقی
خوردیم چنان که بود مقصود
❈۴❈
مستیم چو سید از می عشق
آسوده شده ز بود و نابود
کامنت ها