شاه نعمتالله ولی:هر که بر خاک راه او افتاد بد مگویش که او نکو افتاد
❈۱❈
هر که بر خاک راه او افتاد
بد مگویش که او نکو افتاد
به هوائی که خاک راه افتاد
رند سرمست کو به کو افتاد
❈۲❈
بت من پرده را ز رو برداشت
بنده سجده کنان برو افتاد
عشق مستانه در خروش آمد
عقل مسکین به گفتگو افتاد
❈۳❈
آفتاب جمال رو بنمود
مه هلالی شد و دو تو افتاد
هر که چون ما فتاد در دریا
غرقه گردید و سو به سو افتاد
❈۴❈
نعمت الله فتاد مست و خراب
نظری کن ببین که چو افتاد
کامنت ها