شاه نعمتالله ولی:آفتابی را به مه بنموده اند خم می در ساغری پیموده اند
❈۱❈
آفتابی را به مه بنموده اند
خم می در ساغری پیموده اند
این عجب بنگر که پنهان گشته اند
آفتابی را به گل اندوده اند
❈۲❈
مجلس مستانه ای بنهاده اند
بر همه رندان دری بگشوده اند
باده نوشان در خرابات فنا
فارغ از عالم خوش و آسوده اند
❈۳❈
تا خیالش می نماید رو به خواب
بی خیالش یک دمی نغنوده اند
عاشق و معشوق ما با همدگر
هر کجا بودند با هم بوده اند
❈۴❈
در ولایت حاکمی اولیا
نعمت الله را عطا فرموده اند
کامنت ها