گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:جز وجود او نمی دانیم موجودی دگر غیر جود او نمی یابیم ما جودی دگر

❈۱❈
جز وجود او نمی دانیم موجودی دگر غیر جود او نمی یابیم ما جودی دگر
بود بود اوست بود ما خیالی بیش نیست خود کجا بودی بود جز بود او بودی دگر
❈۲❈
دوستان از دوستان دارند بسیاری امید نیست ما را غیر یار از یار مقصودی دگر
خرقه دادم جرعه ای می داد ساقی در عوض وه چه سودای خوشی کردیم و هم سودی دگر
❈۳❈
شاهد غیبی ما در مشهد جان حاضر است ای عجب جز شاهد ما نیست مشهودی دگر
قاصد و مقصود ما عشق است و ما آن وئیم وه چه خوش قصدی که ما داریم و مقصودی دگر
❈۴❈
ما ایاز بزم محمودیم و محمود آن ماست همچو این سلطان ما خود نیست محمودی دگر
عود جان در مجمر دل عاشقانه سوختیم کس نسوزد این چنین بوئی و هم عودی دگر
❈۵❈
بنده ایم و غیر سید نیست ما را خواجه ای عابدیم و غیر حق خود نیست معبودی دگر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها