گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:در ره او راهرو پای چه باشد به سر چشم گشا و ببین سر پدر با پسر

❈۱❈
در ره او راهرو پای چه باشد به سر چشم گشا و ببین سر پدر با پسر
آیهٔ شمس و قمر گر تو بخوانی تمام با تو بگویم توئی فتنهٔ دور قمر
❈۲❈
جام حبابی بگیر آب حیاتی بنوش صورت ما را بدان معنی ما را نگر
هر چه تو داری از آن چشم گشا و ببین زان که به نزدیک ما آنی و چیزی دگر
❈۳❈
ذوق حریفان ما عقل نداند که چیست عشق بگوید به تو عقل ندارد خبر
ذات یکی و صفات بی عد و بی شمار عین یکی در هزار می نگر و می شمر
❈۴❈
تخت ولایت تمام یافتم از جد خود داد به من سیدم خلعت تاج و کمر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرداد
2018-03-09T13:27:57
سلام خسته نباشید.در این مصرع:(ذات یکی و صفات بی عد و بی شمار)کلمه "عدد" درسته که به اشتباه "عد" نوشته شده. طفا بازبینی بفرمایید. با سپاس