شاه نعمتالله ولی:عاشق و رندیم و شاهد در نظر دائما مستیم و از خود بی خبر
❈۱❈
عاشق و رندیم و شاهد در نظر
دائما مستیم و از خود بی خبر
چشم ما بینا به نور روی اوست
روشن است در دیدهٔ اهل نظر
❈۲❈
با خودی خود کجا یابی خدا
گر خدا خواهی تو از خود درگذر
جز یکی دیگر نباشد در شمار
آن یکی را در هزاران می شمر
❈۳❈
گر نمی خواهی که بینی حسن او
آینه بردار و خود را می نگر
بسته ام زنار زلفش در میان
لاجرم در خدمتش بسته کمر
❈۴❈
ز آفتاب سید هر دو سرا
می نماید نعمت الله چون قمر
کامنت ها