شاه نعمتالله ولی:مو نمی گنجد میان ما و یار عشق در جانست و جانان در کنار
❈۱❈
مو نمی گنجد میان ما و یار
عشق در جانست و جانان در کنار
رند و قلاشیم ای زاهد برو
لا ابالی ایم ساقی می بیار
❈۲❈
عاشق و مستیم و با رندان حریف
عاقل هشیار را با ما چه کار
ذوق عاشق تا به کی جوئی ز عقل
روی گل را چند می خاری به خار
❈۳❈
خود چه داند عقل ذوق عاشقی
خود که باشد او و چون او صدهزار
در سرم سودا و جام می به دست
بر یمینم عشق و ساقی بر یسار
❈۴❈
درد دل دارم اگر نالم بسوز
ناله ام بشنو ولی معذور دار
در هزار آئینه بنماید یکی
آن یکی در هر یکی خوش می شمار
❈۵❈
در خرابات مغان دیگر مجو
همچو سید دردمند و درد خوار
کامنت ها