گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاه نعمت‌الله ولی:من سودازده با عشق درافتادم باز دل به دست سر زلف صنمی دادم باز

❈۱❈
من سودازده با عشق درافتادم باز دل به دست سر زلف صنمی دادم باز
آستان در او قبلهٔ حاجات من است روی خود بر در آن میکده بنهادم باز
❈۲❈
کار رندان جهان بسته نماند دیگر چون من مست در میکده بگشادم باز
می خورم جام غم انجام به شادی ساقی غم ندارم ز کس و عاشق و دلشادم باز
❈۳❈
هست بنیاد من از عاشقی و میخواری رفته ام بر سر آن قصه و بنیادم باز
نکنم عیب اگر توبه شکستم دیگر یافتم آب حیاتی و در افتادم باز
❈۴❈
بندهٔ بندگی سید سرمستانم از چنین بندگئی بندهٔ آزادم باز

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۸۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها