شاه نعمتالله ولی:شاهبازی درآمد از در باز خیز و در پای او تو سر در باز
❈۱❈
شاهبازی درآمد از در باز
خیز و در پای او تو سر در باز
برو ای عقل چون درآمد عشق
خانهٔ خویشتن به او پرداز
❈۲❈
دل به میخانه می کشد دیگر
مرغ جان می کند روان پرواز
جام جم خوش بود به ما همدم
نی و نائی به همدگر دمساز
❈۳❈
ساز و سازنده هر دو می باید
ورنه بی ساز کی نوازد ساز
هست رازی میان دیده و دل
می کند فاش غمزهٔ غماز
❈۴❈
سیدم دل ببرد از همه کس
لیک دل را گذاشت در شیراز
کامنت ها