شاه نعمتالله ولی:بر در میخانه بنشستیم باز توبهٔ صد ساله بشکستیم باز
❈۱❈
بر در میخانه بنشستیم باز
توبهٔ صد ساله بشکستیم باز
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
شد روان با بحر پیوستیم باز
❈۲❈
لطف ساقی بین که از انعام او
در خرابات مغان مستیم باز
دل به دست زلف او دادیم و برد
بی سر و سامان و پابستیم باز
❈۳❈
نیست گشتم از وجود و از عدم
از وجود و جود او هستیم باز
با وصالش شکر می گوئیم ما
کز بلای هجر وارستیم باز
❈۴❈
رند و ساقی سید و بنده به هم
بر در میخانه بنشستیم باز
کامنت ها