شاه نعمتالله ولی:جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس مانند دردمند ز دردش دوا بپرس
❈۱❈
جام خوشی ز دُردی دردش چو ما بپرس
مانند دردمند ز دردش دوا بپرس
نقش بلا مگو تو که آرام جان ماست
لطفی کن از کرم چو ببینی ز ما بپرس
❈۲❈
ما بنده ایم و حضرت او پادشاه ماست
با پادشه بگو که ز حال گدا بپرس
از عقل بی خبر ، خبر عشق او مجو
سریست عشق او ز دل ما بیا بپرس
❈۳❈
بگذر خوشی به کوی خرابات عاشقان
از رند مست لذت ذوق مرا بپرس
ما محرمیم در حرم کبریای او
اسرار او ز محرم آن کبریا بپرس
❈۴❈
از ما مپرس قصهٔ دنیا و آخرت
اما ز سیدم خبری از خدا بپرس
کامنت ها