شاه نعمتالله ولی:رنج عشقی کشیده ام که مپرس دُرد دردی چشیده ام که مپرس
❈۱❈
رنج عشقی کشیده ام که مپرس
دُرد دردی چشیده ام که مپرس
در طریقی که نیست پایانش
بر و بحری بریده ام که مپرس
❈۲❈
دیده ام صورتی که دیده ندید
معنئی را شنیده ام که مپرس
گفته ام نکته ای تو را که مگو
خط به حرفی کشیده ام که مپرس
❈۳❈
بلبل مست گلشن عشقم
ز آشیانی پریده ام که مپرس
عاشق و رند و لاابالی وار
ازجهانی رسیده ام که مپرس
❈۴❈
بندهٔ وا فروختم به بها
سیدی را خریده ایم که مپرس
کامنت ها