شاه نعمتالله ولی:همه عالم چو شبنمی دانش غرق بحر محیط گردانش
❈۱❈
همه عالم چو شبنمی دانش
غرق بحر محیط گردانش
نقطه در الف نظر می کن
الفی در حروف می خوانش
❈۲❈
هر خیالی که در نظر آید
نقش بند و به دیده بنشانش
دردمندی که درد دل دارد
باشد آن درد عین درمانش
❈۳❈
عشق شاه است گنج سلطانی
دل عشاق کنج ویرانش
جام می می دهد به ما ساقی
بستان این و نو شکن آنش
❈۴❈
جام گیتی نماست سید ما
همه عالم تن است و او جانش
کامنت ها