شاه نعمتالله ولی:هیچمان از کسی دریغی نیست آنچه داریم در ضرردان است
❈۱❈
هیچمان از کسی دریغی نیست
آنچه داریم در ضرردان است
باز بنیاد عشق نو کردیم
با حریفی که جان جانان است
❈۲❈
باز زُنار عشق بر بستیم
قصهٔ ما چو شیخ صنعان است
باز یوسف به مصر دل بنشست
فارغ از جاه و بند و زندان است
❈۳❈
باز آن شاخ گل به رقص آمد
صوفیان موسم گلافشان است
از برای نثار پای گل است
نقد غنچه که در حرمدان است
❈۴❈
ساقی بزم نعمتاللّه است
سید ما که میر مستان است
کامنت ها