شاه نعمتالله ولی:حمد آن حامدی که محمود است بخشش اوست هر چه موجود است
❈۱❈
حمد آن حامدی که محمود است
بخشش اوست هر چه موجود است
فرض عین است حمد حضرت او
بر همه خلق خاصه بر من و تو
❈۲❈
حمد او از کلام او گویم
لاجرم حمد او نکو گویم
شکر شکر او چه شیرین است
شکر گویم که شکّرم این است
❈۳❈
مدح صنعت چو مدح صانع اوست
مدح جمله بگو که این نیکوست
هر چه مخلوق حضرت اویند
همه تسبیح حضرتش گویند
❈۴❈
صد هزاران درود در هر دم
بر روان خلاصهٔ عالم
آنکه عالم طفیل او باشد
روح قدسی ز خیل او باشد
❈۵❈
عارف سرّ عین عالم اوست
واقف راز اسم اعظم اوست
عقل اول وزیر آن شاه است
باطنا شمس و ظاهرا ماه است
❈۶❈
در الف نقطه ایست بنهفته
اول و آخر الف نقطه
نقطه در الف نموده جمال
الفی در حروف بسته خیال
❈۷❈
بی الف بی و بی الف بی تی
الفی بی نقط بود نی تی
قطب عالم چو نقطه پرگار است
دایره گرد نقطه در کار است
❈۸❈
مظهر اسم اعظمش خوانم
بلکه خود اسم اعظمش دانم
اول او دلایل است به حق
واقف است از مقید و مطلق
❈۹❈
عارفانی که علم ما دانند
صفت و ذات و اسم اعظمش دانم
اسم الله اصل اسم ویست
آن یکی گنج و این طلسم وی است
❈۱۰❈
کل شیئی له کمرآت
وجه کلها مساوات
لیس بینی و بینه بین
هو فی العین لاتقل عین
❈۱۱❈
عین وحدت ظهور چون فرمود
بحر در قطره رو به ما بنمود
گر هزار است ور هزار هزار
اول او یکی بود به شمار
❈۱۲❈
آینه صدهزار می بینم
در همه روی یار می بینم
بلکه یک آینه بود این جا
صور مختلف در او پیدا
❈۱۳❈
کون کونی یکون من کونه
عین عینی بعینه عینه
یک شراب است و جام رنگارنگ
رنگ بی رنگ می دهد نیرنگ
❈۱۴❈
رنگ می رنگ جام می باشد
وین عجب بین که جام می باشد
هر کجا ساغریست می دارد
جان سرمست ذوق وی دارد
کامنت ها