شاه نعمتالله ولی:در دو عالم جز یکی موجود نیست ور تو گوئی هست آن مقصود نیست
❈۱❈
در دو عالم جز یکی موجود نیست
ور تو گوئی هست آن مقصود نیست
با خیال دیگری گر سرخوشی
خوش خوشی جام شرابی می کشی
❈۲❈
هر خیالی را که می بینی به خواب
نقش او باشد چو بُرداری نقاب
اصل جوهر دان و گوهر فرع او
اصل و فرع ما بُود در وی نکو
❈۳❈
صورت و معنی عالم گفتمش
دُر توحید است نیکو سُفتمش
در صدف آبی است بر بسته نقاب
می نماید در نظر دُر خوشاب
❈۴❈
هستی ما سایهٔ هستی اوست
مستی ما عین سرمستی اوست
قطره و دریا به نزد ما یکی است
بشنو از ما قطره و دریا یکیست
❈۵❈
این دوئی پیدا شده ازما و تو
شرک باشد گر یکی خوانی به دو
از کتاب ذات و آیات صفات
نسخهٔ خوش خوانده ای در کائنات
کامنت ها