شاه نعمتالله ولی:دیدیم وجود جز یکی نیست در بودن آن یکی شکی نیست
❈۱❈
دیدیم وجود جز یکی نیست
در بودن آن یکی شکی نیست
عالم همه سایهٔ وجودند
بی جود وجود خود نبودند
❈۲❈
در سایه وجود می توان دید
بیناست کسی که آنچنان دید
عالم همه جام و جام می می
عینی به ظهور شد من و وی
❈۳❈
یک عین به نام صد هزار است
یک ذات و صفات بی شمار است
ما آئینهٔ خدا نمائیم
اما به خدا که ما نه مائیم
❈۴❈
تو صورت او و معنیت او
هر دو بنگر که هست یک رو
نه خاص و نه عام این وجود است
هر چند که عین جمله بود است
❈۵❈
نه مطلق و نه مقید است او
او را تو یکی بگو و هم دو
نه خارجیش نه ذهنیش خوان
یعنی که اعم از این و آن دان
❈۶❈
اما اینها مراتب اوست
یک ذات نگر که بحر و هم جو است
در مرتبه ایش بحر خوانند
در مرتبهاش قطره دانند
❈۷❈
گه ظلمت و گاه نور دانش
گه خاص و گهی به عام خوانش
یک عین و مراتبش فراوان
در وحدت و کثرت آنچنان دان
❈۸❈
اما زان رو که حضرت اوست
نه عام و نه خاص باشد ای دوست
رندانه بیا به بزم مستان
می نوش ز جام می پرستان
❈۹❈
ظاهر جام است و باطنش می
از روی وجود جام می می
جام و می عاشقان چنین است
اول آن است و آخر این است
کامنت ها