شهریار:ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن زلف تو روز روشن مردم سیاه کن
❈۱❈
ای طلعت تو خنده به خورشید و ماه کن
زلف تو روز روشن مردم سیاه کن
خال تو آتشی است دل آفتابسوز
خط تو سایهای است سیه روی ماه کن
❈۲❈
یعقوبها ز هجر تو بیتالحزننشین
ای صدهزار یوسف مصری به چاه کن
نخل قد بلند تو بنیاد سرو کن
ریحان باغ سبز خطت گل گیاه کن
❈۳❈
از شانه آشیان دل ما به هم مریز
ای شانه تو خرمن سنبل تباه کن
پیر خرد که مسئلهآموز حکمت است
در نکته دهان تو شد اشتباه کن
❈۴❈
بهجت گدای حسن تو شد شهریار عشق
ای خاک درگه تو گدا پادشاه کن
کامنت ها