شهریار:هیچ آفریدهای به جمال فریده نیست این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست
❈۱❈
هیچ آفریدهای به جمال فریده نیست
این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست
آن سروناز هم که به باغ ارم در است
فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست
❈۲❈
نرگس دریده چشم به دیدار او ولی
دیدار آفتاب به چشم دریده نیست
در بزم او که خفته فرو پلک چشمها
غیر از دل تپیده و رنگپریده نیست
❈۳❈
هر آهویی به هر چمنی میچرد ولی
آن آهویی که در چمن او چریده نیست
زلفش بریده رشته پیوند دل ولی
خود رشتهای که دل دمی از وی بریده نیست
❈۴❈
از شهریار غیر گناه مجردی
یک نقطه سیاه دگر در جریده نیست
کامنت ها