گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شهریار:شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود عقلی درید پرده که دیوانه تو بود

❈۱❈
شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود عقلی درید پرده که دیوانه تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست خود جرعه نوش گردش پیمانه تو بود
❈۲❈
پیرخرد که منع جوانان کند ز می تابود خود سبو کش میخانه تو بود
خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانه تو بود
❈۳❈
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود
دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو مرغان باغ را به لب افسانه تو بود
❈۴❈
هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی بازش سخن ز زلف تو و شانه تو بود
برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک کورا هوای دام تو و دانه تو بود
❈۵❈
بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز هر چند آشنا همه بیگانه تو بود
همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار تا بانک صبح ناله مستانه تو بود

فایل صوتی گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر
2020-05-14T23:55:01
خُمّ فلک... درست است. باید به تشدید میم بخوانید. آن وقت بنابر وزن و معنی متوجه می‌شوید درست است
سید حسینی
2019-04-12T22:18:40
با سلامکلمه اول در بیت دوم بنا به معنی و وزن بیت اخم صحیح است