گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شهریار:شب به هم درشکند زلف چلیپایی را صبحدم سردهد انفاس مسیحایی را

❈۱❈
شب به هم درشکند زلف چلیپایی را صبحدم سردهد انفاس مسیحایی را
گر از آن طور تجلی به چراغی برسی موسی دل طلب و سینه سینایی را
❈۲❈
گر به آیینه سیماب سحر رشک بری اشک سیمین طلبی آینه‌سیمایی را
رنگ رؤیا زده‌ام بر افق دیده و دل تا تماشا کنم آن شاهد رؤیایی را
❈۳❈
از نسیم سحر آموختم و شعله شمع رسم شوریدگی و شیوه شیدایی را
جان چه باشد که به بازار تو آرد عاشق قیمت ارزان نکنی گوهر زیبایی را
❈۴❈
طوطیم گویی از آن قند لب آموخت سخن که به دل آب کند شکر گویایی را
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی بار پیری شکند پشت شکیبایی را
❈۵❈
شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه و گل شمع بزم چمنند انجمن‌آرایی را
صبح سرمی‌کشد از پشت درختان خورشید تا تماشا کند این بزم تماشایی را
❈۶❈
جمع کن لشکر توفیق که تسخیر کنی شهریارا قرق عزلت و تنهایی را

فایل صوتی گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۷ - طور تجلی

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سیدمحمد امیرمیران
2015-05-07T09:21:26
انصافاً بی نظیر است
سیمین
2013-07-06T23:56:39
بیت دوم دریایی از معناستهم از حیث تلمیح آن به موسی و هم استفاده همزمان از طور و سینا و چه تشبیه زیبایی است این تشبیه بلیغ اضافی:طور تجلی!کم نظیر نه!بی نظیر است!
امیر کرمی
2021-02-15T05:07:24
درودوزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است
ج م
2017-04-05T13:13:56
شهریارا، در هنر افسانه ایدر دل هر خانه و کاشانه ای“در دل ویران ما گنجی بیاگرچه درعالم نمی گنجی بیا”هر شبم با گنج بی پایان توسر شود کار دلم با نام توگر نگارم شب مرا همدم بُوَدآن شبم با شعر تو خرّم بُودلحظه ها سرمی شود با یاد تونغمه ها با عشق بی پایان توشعر زیبا، فاخر و والای تویادگاری باشد از مولای توشعر زیبایت تنیده چون غزلبر دل و بر جان ما شاه غزلشعر تو جاوید و نامت با وقار در دل ما خانه داری شهریارای تو با عامی و عارف آشناای که صُنعت با کمینه ناشناصُنع زیبایت مرا یاری کندشعر شیرین بر زبان جاری کند