گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شهریار:چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

❈۱❈
چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
❈۲❈
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم
فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم
❈۳❈
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
❈۴❈
ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
❈۵❈
حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیری در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم
ازین پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم

فایل صوتی گزیدهٔ غزلیات غزل شمارهٔ ۷۹ - حراج عشق

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

لسانی
2015-12-10T12:57:10
واژه ای به صورت شماطت نداریم و شماتت درست است.این شعر هم از شاهکارهای استاد است.
لیلا
2016-08-30T14:07:46
ملول از ناله ی بلبل مباش ای باغبان رفتمحلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم....واقعا زیباست...
مصطفی
2016-12-06T01:55:04
امشب حالم بدجوری گرفته ست، به ذهنم رسید که این شعرو رو اینترنت جستجو کنم الان دفعه پنجمیه که دارم میخونمش
بیژن
2016-06-26T12:26:57
بیت نهم:تا آنجایی که به یاد می آرم واو بین عشق و تاراج در نسخ چاپی نیست.با سپاس.
mahdi
2012-01-30T11:18:24
kheyli zibast mamnon merc man kheyli shahriyaro dos daraaaaaaaaaaaammmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
تمسار
2011-12-17T22:57:59
زیبا بود
میرمعین
2013-02-24T19:32:50
شماتت به معنای شاد کردن آمده و آنچه منظور شاعر در این شعر است، شماطت به معنای مواخده کردن میباشد...لطفا تصحیح کنید...
مریم
2012-12-23T01:35:39
من این شعرو خیلی دوست دارم .
مریم
2012-12-23T01:38:39
خیلی وقته که بااشعاراستادانس گرفتم . هرگرکهنه نمیشن مخصوصا این شعر
علی شریفی
2009-09-20T10:48:06
با سلاممتاسفانه این شعر ناقص ثبت شده است
نگین شکروی
2009-09-20T11:55:49
بادرودوسپاس فراوانابیات جاافتاده:بیت چهارم:فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری رازحال گریه ی پنهان حکایت با سبو کردمبیت هفتم:ملول از ناله ی بلبل مباش ای باغبان رفتمحلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردمبیت نهم:حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیریدر این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم---پاسخ: با تشکر از زحمت شما، ابیات جاافتاده اضافه شد.
پوریا
2014-01-08T13:08:44
منو بی اختیار به یاد پدرم انداخت.دیروز هم تولدش بود.یاد شهریار باقی.
حسین
2014-09-15T14:51:26
دو مصرع تکان دهنده این شعر : 1- خیالت ساده دلتر بود با ما از تو یکروتر 2- صفایی بود دیشب باخیالت خلوت ما را واقعا عشق تو خیال آدم چه پاک و لذت بخشه !
میکائیل مصطفوی
2013-05-06T20:35:57
با سلام همان شماتت درست میباشد.به معنی شادی کردن به غم کسی
محسن ، ۲
2019-06-02T19:31:21
علیرضا جان خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو ترمن اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردمچیزی با دل شاعر قیاس نمی شود شاعر نگار و خیال نگار را در مقابل آئینه ی دل خود می گذارد و قضاوت میکند، که یار آنچنان ساده و یکرنگ نبوده که شاعر خیالپروری می کرده.
علیرضا
2019-06-02T11:41:41
اینو میدونستم،سوالمو دقیق تر میپرسم....شاعر دلِ خودش رو مقیاس و مرجع دو رویی و صاف بودن قرار داده؟از توضیح شما این بر میاد که شاعر دل خودش رو میبینه، بعد میگه ک خیالش صاف و سادس اما خودش دو رو...اگه میشه اینم جواب بده...مرسی
محسن ، ۲
2019-06-02T09:38:43
علیرضا جان خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو ترمن اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردمشاعر با خیال یار راز و نیاز داشته ، و نگار را ساده دل و یک رو { مخالف دو رو } و یکرنگ با خود تصور می کرده ، میگوید : زمانی که به دلم رجوع کردم دیدم در خیال خودم با من همدل و یکرنگ بودی ، ولی رو در رو آنچه تصور من بود اشتباه از آب در آمد
علیرضا
2019-06-02T11:36:57
آقا محسن عزیز خیلی ممنون بابت جواب..
علیرضا
2019-06-02T04:26:58
سلام...اگه امکانش هست، یکی بیت سوم رو توضیح بده..ممنون
امید ربیعی
2019-09-18T09:12:42
سلام بنظرم این ابیات اخروی باید اینطوری می‌نوشت معنی بهتری میده فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری رازحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردمملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتمکه من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم(پیوند وباغبان )تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردیدراین هنگامه من کاری که کردم یاد الله کردم(گناه وهراس والله) حراج عشق وتاراج جوانی ووحشت پیری من ازبیم شماتت گریه پنهان درگلو کردم(عشق ازدست رفته ومواخذه اطرافیان) ازین پس شهریارا ،ما . و از مردم رمیدنهاو... حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم.عشق ورزی ونازک دن
امید ربیعی
2019-09-17T02:03:07
اجتناب علیرضای گرامی این دوبیتواگر باهم بخونی چوابتو میده چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در توبه خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردمخیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو ترمن اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردممعنی اونهم اینه که کسی که دل بکسی می‌بنده حتما اگر قبلش یک تصویر ذهنی ازمعشوق درذهنش میسازه ومعمولاادمها به این تصویر ذهنی دل می‌بندند برای همین هم در این مصرع میگه چرا رو در تو آرم منکه خودراگم کنم درتوبخود بازآمدم ونقش تودرخود جستجو کردم که یعنی متوجه خیالات خودم شدم و فهمیدم من درخیال تو گم شدم .خودمو فراموش کردم ولی خالامتوجه تاثیر تصویر ذهنی خودم شدم ومیبینم خیالت ساده دلتر بودباما ازتوویکروتر اکه معنیش یعنی من راجع به کسانی که دوستشون داریم تصوری داریم مادرعالمواقع این نقش وکارکردحقیقی انسانها است که موجب جدایی هاودلخ.ریها ودوریها وقت ها میشودوشهریارچه زیبا میگه خیالت ساده دلتر بودوباما وازتویکروتر برای بخش دوم سوالات که آیا شاعربخیال دل خودش دل بسته باید بگم بله اصولاً آدمها همیشه درخیالات خودشان راهی را که دوست دارند کوتاهتر تصور میکنند چیزهایی که دوست دارند بهتر تصور میکنند ولی درعالم حقیقی ممکنه هردوراه به یک اندازه باشند یاالزاما آنی که مادوستش داریم بهتر نیست.همانطورکه میگویند لیلی را باید از نگاه مجنون بنگری تا قدرش بدانی وقطعا ذهنیات افراد در دل بستن به چیزها و افراد تاثیر میگذارد .کما اینکه میگویند عاشق کوره و.....اینها تأثیر ذهنیات افراده در دل بستنشون .فقط هم درموردافراد نیست بلکه شما تبلیغی میبینی وکالایی را میخری بعداز استفاده میبینی اونی نیست که فکر میکردی واین ی که تو فکر میکردی یعنی ذهنیت تو ببخشید طولانی شد توضیحاتم آیینه دلتون روشن و شفاف یا علی
سیاوش درخشنده
2021-01-28T16:06:09
در رابطه با بیت آخر که نوشته شده «که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم» بنظر بنده مُشک درواقع همان مشک خوش بویی هست که میگن از بدن آهو و یا غزال گرفته میشه که معنی کلی میشه : که من پیوندی احساسی با کسی که موهایش بوی مُشک آهو یا غزال میدهد برقرار کردم
Elena
2017-09-11T08:30:31
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردمچه معنی دارد؟ سپاس
fateme
2017-10-04T11:07:18
چقدر این بیت زیباستتو ا اغیار پیش چشم من می در سبو کردیمن از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
فائزه
2017-02-24T00:44:31
چقد عاشقا حرفای مشتر ک دارن... صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما راولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردمچه خوبه شهریار !
شاعری خسته
2018-08-22T15:34:50
فروغ فرخزاد، شعر قهر:به چشم خویش دیدم آن شب ای خداکه جام خود به جام دیگری زدی
حجت
2019-02-23T14:36:55
با سلام و سپاس فراوان در مصرع آخر شعر (که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم ) منظور از مشک مو چیه؟؟ منظور از مشک همون عطر مشک یا اینکه منظور موی مشکی رنگه؟؟
محسن ، ۲
2019-02-23T22:55:23
حجت جانموی مُشک بو = گیسوی عطر آگین مِشکین مو = کسی که موی سیاه دارداینجا ، مُشک مو خوانده می شود.
Ellen
2019-02-14T21:19:19
# چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در توبه خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم# فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر توسرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردمدوستان زحمت بکشند و معنی این دو بیت رو بنویسند ممنون میشیم.
سوما
2018-12-30T22:35:37
واقعا که این شعر زیباستفقط معنی بیت آخر چی میشه دقیقا؟ممنون
حسین علویانی
2018-04-05T01:42:13
بیت: تو با اغیار پیش چشم من ....همیشه ورد زبونمه و مثل آهنگ زمزمه میکنم،خیلی عالیه این شعر
علیرضا مفتاح alirezameftah@gmail.com
2018-05-15T12:39:58
شماتت به معنی سرزنش و بازخواست است. در بین آذری زبان ها واژه رایجی است و به این معنی به کار می رود. منظور استاد شهریار هم این بوده که از بیم سرزنش دیگران گریه خود را پنهان کردم.
مهدی
2018-04-30T21:32:08
چه زیبا گفته ای شهریارا چه زیبا حال و حوای عاشق توصیف میکنی زیبا
سفید
2022-11-10T00:44:42.0039902
  چقدر عمیق زیبا... و چقدر عمیق غم انگیز... و چقدر گریه‌آور...  
گنگِ خواب دیده
2023-02-19T22:01:57.6236369
اومدم ویرایش کنم اشتباهی زدم همچیو پاک کردم:))) در جواب اگر صبوری نمیکرد چه میکرد  شاید نباید صبوری "بیش از حد" کرد. اونم صبوری ای که آدم مطمئنه تهش ب نتیجه نمیرسه. حداقل بقیه ی شاعرها یه امیدی به وصل داشتن. شهریار چی؟ شاید بی رحمانه باشه ولی کسی مثل شهریار اگه خودکشی میکرد خیلی راحت تر بود. یا حداقلش اینکه اون معشوق بیرحمشو از زجری که داره میکشه باخبر میکرد. شاید یه چاره ای پیدا میشد.
سفید
2023-02-20T02:37:43.240363
   روزی که برای خواسته ای، تمام تدبیر و جان و توان خود را به کار بگیرید اما در نهایت نتوانید و نشود، درک خواهید کرد که چیزی که قرار نباشد بشود، با جهد بی پایان و جزع بی حساب نیز نخواهد شد. و آن وقت به نقطه‌ی صبر خواهید رسید. صبر همیشه یک انتخاب نیست، گاهی «تنها گزینه» است؛ مثل وقتی که تقدیر را نتوانی تغییر دهی، جنگیدنت با قضا فایده‌‌ای نداشته باشد، یا حریف خواست قلبت نتوانی بشوی؛ با همه‌ی توان و تدبیر.   شهریار کوتاهی نکرد. او اتفاقی که برایش افتاد را هرگز تصور نمی کرد. و وقتی آن اتفاق افتاد، دیگر افتاده بود. و شهریار می دانست جزع و فزع او دیگر چیزی را تغییر نمی‌دهد. پس به صبر، ناچار شد. گزینه‌ی دیگری وجود نداشت. وقتی اتفاقی که نباید، می افتد، دیگر هیاهو و داد و قال سودی ندارد چون واقعیت را نمی‌تواند تغییر دهد. تو مجبور خواهی بود که واقعیت را بپذیری و تسلیم آن بشوی، واقعیتی که توان تغییرش را نداری. و در چنین شرایطی، هر چه زودتر به این پذیرش و تسلیم برسی، بهبود‌‌ حالت نیز زودتر آغاز خواهد شد.  
گنگِ خواب دیده
2023-02-20T07:20:07.7259812
خیلی قشنگ بود:)) ولی خوب اینجا که گفتید واقعیت را نمی تواند تغییر دهد....   از کجا باید مطمئن شد؟ همیشه یه راهی هست. از کجا بفهمیم راهی وجود نداره؟ شاید مثلا با تلاش بعدی بشه. کسی چه میدونه؟ 
سفید
2023-02-20T18:50:24.6961988
  تشخیصش ساده است، ابتدای سخنم بیان کردم: تو نهایت تدبیر و جان و‌ توانت را به کار گرفتی، اما نشد. یعنی کار دیگری نبوده که می‌شد بکنی و‌ نکرده باشی. چگونه بفهمیم نشده؟ نشدن چیز واضحی است، فهمیدنش نیاز به تلاش خاصی ندارد! مثلا شهریار، وقتی با وجود تمام خواستن و‌ تلاشش طرفش با شخص دیگری ازدواج کرد، یعنی نشد. چنین واقعیتی چیزی نیست که بتوان تغییر داد. تفاوت واقعیتی که می‌شود تغییر داد و واقعیتی که قابل تغییر نیست، کاملا واضح است.  
گنگِ خواب دیده
2023-02-20T19:20:26.5094054
درسته... ولی من هنوز قانع نشدم توی همچین شرایطی چرا شهریار نرفت خودکشی کنه؟
سفید
2023-02-20T19:52:35.6778274
  خودکشی واقعیت را تغییر نمی‌دهد.  
گنگِ خواب دیده
2023-02-20T21:05:50.0074585
صبر کردن هم واقعیت رو تغییر نمیده.
گنگِ خواب دیده
2023-02-20T21:06:42.1465557
حداقل تو خودکشی آدم راحت میشه.
سفید
2023-02-21T01:31:20.6446818
  خودکشی راحتی نیست، آغاز بدبختی حقیقی است. خودکشی سقوط و هبوط است. اما صبر صعود است. صبر ولو‌ با خون جگر، می‌تواند از سنگ‌ْ لعل بسازد و‌ عامل رشد روحانی و رسیدن به عظمت و‌ علو روح باشد. این کجا و‌ آن کجا.‌ این بحثْ مفصل است.