شهریار:سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم
❈۱❈
سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم
باز در خم فلک باده وحدت صافی است
سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم
❈۲❈
ماهتابست و سکوت و ابدیت یا نیز
سر سپاریم به مرغ حق و هویی بزنیم
خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه
تا به دریوزه شبی پرسه به کویی بزنیم
❈۳❈
چند بر سینه زدن سنگ محبت باری
سر به سکوی در آینهرویی بزنیم
آری این نعره مستانه که امشب ما راست
به سر کوی بت عربدهجویی بزنیم
❈۴❈
خیمه زد ابر بهاران به سر سبزه که باز
خیمه چون سرو روان بر لب جویی بزنیم
بیش و کم سنجش ما را نسزد ورنه که ما
آن ترازوی دقیقیم که مویی بزنیم
❈۵❈
شهریارا سر آزاده نه سربار تن است
چه ضرورت که دم از سر مگویی بزنیم
کامنت ها