گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:تا به دام غمش آورد خدا، داد مرا هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا

❈۱❈
تا به دام غمش آورد خدا، داد مرا هر چه می‌خواستم از بخت، خدا داد مرا
رفع مخموری از آن چشم سیه دارد چشم چشم دارم که خرابی کند آباد مرا
❈۲❈
نتوانم ز خداداد بگیرم دادم کاش گیرد ز خداداد خدا داد مرا
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
❈۳❈
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم غمم آن است که ترسم کنی آزاد مرا

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳ - غم آزادی

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرشید نیکپوری
2015-03-11T12:13:18
به نظرم در مصرع اول کاما یا ویرگول برای انحراف ذهن خواننده گذاشته شده... خیلی ساده میشه حدس زد که اینطوریه: تا به دام غمش آورد "خداداد" مرا یعنی تا گرفتار غم عشق خداداد شدم...
merce
2015-03-11T17:14:33
به نظر من این غزل مشکل داردنمی شود قافیه را در یک بیت دادمرا بدون کسره آورد و در قافیه ی دیگر فریاد ِ مرا ، با کسره با ادای احترام به شاطرعباس صبوحی مرسده
امین کیخا
2013-04-11T13:58:17
خداداد یعنی افریده
محسن
2018-06-24T01:34:42
مجید جاندرین مصرع : بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرااگر ساکن خوانده شود به نظر مانای درستی از آن مستفاد نمی شود، ضمن آنکه از نظر ترکیب جمله نیز ایراد داردهمان فریادِ مرا معنای بهتری می دهد
مجید
2018-06-23T18:59:44
با سلام . خانم مرسده ی عزیز ! اون قسمت که فرمودید با همون ساکن باید ادا بشه و نه کسره در آخر " فریاد" با احترام به شما . سروده ی زیبایی بود . هم در بخش صنایع و بدایع ، هم حسن تعلیل و هم جناس ها