گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:یاد از آن روزی که کس را ره در این محضر نبود ما و دل بودیم و غیر از ما کس دیگر نبود

❈۱❈
یاد از آن روزی که کس را ره در این محضر نبود ما و دل بودیم و غیر از ما کس دیگر نبود
آشنا با لعل جانبخش تو هر شب تا سحر وقت مستی جز لب ما و لب ساغر نبود
❈۲❈
زلف جادویش چنین جادوگری بر سر نداشت چشم هندویش چنین طرّار و وحشیگر نبود
جز زبان شانه و دوست من و باد صبا دست کس با زلف مشکین تو بازیگر نبود
❈۳❈
چهر زرد و اشک گلگونم بها و قیمتی داشت در نزد تو و حاجت به سیم و زر نبود
دوش در مستی بعزم کشتنم برخاست لیک مردم از حسرت که در دستش چرا خنجر نبود
❈۴❈
قصّه‌ها از بی‌وفایی‌ها صبوحی تا ابد بر زبان‌ها رانده شد لیکن مرا باور نبود

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۶ - چشم هندو

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

آرش غنچه‌پور
2013-10-09T01:46:11
به زعم من، در مصراع اول بیت چهارم اشتباه تایپی رخ داده است و "دوست" غلط است و "دست" صحیح است.