گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود آنچنان جای گرفته است که مشکل برود

❈۱❈
گفته بودی که بیائی، غمم از دل برود آنچنان جای گرفته است که مشکل برود
پایم از قوت رفتار، فرو خواهد ماند خنک آن کس که حذر کرد، پی دل برود
❈۲❈
گر همه عمر، نداده است کسی دل به خیال چون بیاید به سر کوی تو، بی‌دل برود
کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست مگر آنکس که به شب آید و غافل برود
❈۳❈
ساربان! تند مران، ورنه، چنان می‌گریم که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود
سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود
❈۴❈
باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسم که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود
گر همه عمر صبوحی خوش و شیرین باشد این سخن ماند ندانم که چه با دل برود

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۷ - ماجرای دل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بیگانه
2018-02-04T01:13:03
باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسمکه هنوزم رمقی باشد و قاتل برود... عالی...
ho۳ein۰۲۱
2021-09-01T19:28:08.922796
برداشتی زیبا از شعر سعدی و بسیار خواندنی