گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:سالها قد تو را خامهٔ تقدیر کشید قامتت بود قیامت که چنین دیر کشید

❈۱❈
سالها قد تو را خامهٔ تقدیر کشید قامتت بود قیامت که چنین دیر کشید
خواست رخسار تو با زلف گره گیر کشد فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
❈۲❈
مدتی چند بپیچید به خود و آخر کار ماه را از فلک آورد و به زنجیر کشید
جای ابروی تو نقاش، پس از آهوی چشم تا به بازیچه نگیرند دم شیر کشید
❈۳❈
بعد چشم تو، مصوّر چو به ابرو پرداخت شد چنان مست که بر روی تو شمشیر کشید
دل اسیر مژه‌ات از عدم آمد به وجود همچو صیدی که مصوّر به دم شیر کشید
❈۴❈
پیش تشریف رسای کرم دوست ازل منّت از کوتهی خامهٔ تقدیر کشید
لاغری بین که در اندیشهٔ نقشم، نقّاش آنقدر ماند که تصویر مرا پیر کشید
❈۵❈
گر خرابم کنی ای عشق چنان کن، باری که نشاید دگرم منّت تعمیر کشید
نتوان بهر علاج دل دیوانهٔ ما از سر زلف به دوش این همه زنجیر کشید

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۰ - نقاش تقدیر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کسرا
2016-05-31T17:36:41
بسیار زیباست
Davood
2019-09-04T14:26:10
ایرج ( حسین خواجه امیری) در مایه ی اصفهان
دامون
2021-02-27T13:58:18
لاغری بین که در اندیشه نقشت نقاش آنقدر ماند که تصویر تو را پیر کشید نقش مرا و نقشم غلطه