گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:آن‌که رخسار تو با زلف گره‌گیر کشید فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید

❈۱❈
آن‌که رخسار تو با زلف گره‌گیر کشید فکرها کرد که باید به چه تدبیر کشید
مدّتی چند بپیچید بخود آخر کار ماه را از فلک آورد بزنجیر کشید
❈۲❈
خامه می‌خواست که مژگان ترا بردارد راست بر سینهٔ عشاق تو صد تیر کشید
چون بیاراست بدان حُسن دلاویز تُرا قلم اندر کف نقّاش تو تکبیر کشید
❈۳❈
گردش خامه تقدیر غرض نقش تو بود کز ازل تا به ابد این همه تأخیر کشید
دیده از تاب و بسیار چه شب‌ها که گشود؟ کانتظار تو بسی این فلک پیر کشید

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۱ - نقش تو

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

هانی
2018-08-18T16:04:38
در بیت دوم کلمه های بخود و بزنجیز بهتر است جداگانه به صورت به خود و به زنجیر نوشته شوددر بیت های بعد هم کلمه ی (تو را) متاسفانه به صورت ترا نوشته شده است