شاطرعباس صبوحی:پیوسته من از شوق لب لعل تو مستم زین ذوق که دارم خبرم نیست که هستم
❈۱❈
پیوسته من از شوق لب لعل تو مستم
زین ذوق که دارم خبرم نیست که هستم
در بادیهٔ عشق تو تا پای نهادم
یکباره بشد دین و دل و عقل ز دستم
❈۲❈
از بس که نظر بر گُل رخسار تو دارم
شد شهره بهر شهر که خورشید پرستم
تو مهر ز من ای بت عیّار بریدی
من دل به خَم طرّه طرّار تو بستم
❈۳❈
مُطرب تو بزن ساز نوایی به درستی
ساقی تو بده باده که من توبه شکستم
کامنت ها