گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شاطرعباس صبوحی:در خم زلف تو، پابند جنون شد دل من بی‌خبر از دو جهان غرقه به خون شد دل من

❈۱❈
در خم زلف تو، پابند جنون شد دل من بی‌خبر از دو جهان غرقه به خون شد دل من
چونکه با رشتهٔ گیسوی تو پیوندی داشت مو به مو بسته به زنجیر جنون شد دل من
❈۲❈
اینهمه فتنه مگر زیر سر چشم تو بود که گرفتار دو صد سحر و فسون شد دل من؟
آنچه گفتم به دل از روی نصیحت، نشنید عاقبت عشق تو ورزید و زبون شد دل من
❈۳❈
بعد مرگ من اگر بر سر خاکم گذری دهمت شرح، که از دست تو، چون شد دل من
سالها سخت تر از کوه گران بود ولیک در سر عشق تو بی صبر و سکون شد دل من
❈۴❈
نقطهٔ خال تو تا دید به پرگار وجود یکسر از دایرهٔ عقل، برون شد دل من

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۴ - زبونی دل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

جواد
2016-11-28T11:29:46
این شعر تشابه های زیادی به شعر علی اکبر شیدا دارهجالب اینکه بعضی جاهاش دقیقاً منطبقهواقعاً این شعر از ایشون بوده؟شعر شدا :در خم زلف تو از اهل جنون شد دل منو اندر آن سلسله عمری است که خون شد دل مندر ازل با سر زلف تو چه پیوندی داشتکه پریشان شد و از خویش برون شد دل مناین همه فتنه مگر زیر سر زلف تو بودکه گرفتار بدین سحر و فسون شد دل منسوخت سودای تو سرمایه عمرم ای دوستمی نپرسی که در این واقعه چون شد دل منبی‏ نشان گشتم و جستم چو نشان از دهنشبر لب آب بقا راه نمون شد دل منبه تولای تو ای کعبه ارباب صفاپیش اهل حرم و دیر زبون شد دل منزلف بر چهره نمودی تو پریشان و نگونکه سیه ‏روز از آن بخت نگون شد دل مندر دبستان غمت خوانده چو یک حرف وفابه صفای تو که دارای فنون شد دل منروی بنما و ز من هستی موهوم بگیرسیر از زندگی (نی) دون شد دل منتا که از خال لبت نکته موهوم آموختواقف سر ظهور ات بطون شد دل منای صفا نور صفایی به دل شیدا بخشتیره از خیره‏ گی نفس حزون شد دل من "علی اکبر شیدا"