شاطرعباس صبوحی:آسمان گر ز گریبان، قمر آورده برون از گریبان تو، خورشید سر آورده برون
❈۱❈
آسمان گر ز گریبان، قمر آورده برون
از گریبان تو، خورشید سر آورده برون
به تماشای خط و خال رخ چون قمرت
دلم از روزنهٔ دیده، سر آورده برون
❈۲❈
از بناگوش و خط سبز تو بس در عجبم
کز کجا برگ گلی مشک تر آورده برون
کوری منکر شقّ القمر ختم رسل
ابرویت معجز شقّ القمر آورده برون
❈۳❈
سرو قد، سیم زنخدان تو دیدم، گفتم
چشم بد دور، که سروی ثمر آورده برون
گندم خال تو ای حور بهشتی طلعت
به خدا از همه عالم، پدر آورده برون
❈۴❈
تا زبانش نمکی، شهد لبش کی دانی
که چه شیرین ز نمک نیشکر آورده برون
ای معلّم! به جز عاشق کُشی و دل شکنی
از دبستان چه هنر این پسر آورده برون
❈۵❈
کمر از کوه برون آید و این ترک پسر
از کجا این همه کوه از کمر آورده برون
چو پر و بال کبوتر، هنر شاعریم
تا به کوی تو رسد، بال و پر آورده برون
❈۶❈
تیره کرده است صبوحی رخ آفاق، چو شب
بس که در هجر تو، آه از جگر آورده برون
کامنت ها