شاطرعباس صبوحی:صبر و قرارم دگر به یک نظر امشب از تن و جانم ربود شوخ شکرلب
❈۱❈
صبر و قرارم دگر به یک نظر امشب
از تن و جانم ربود شوخ شکرلب
کاکل مشکین به دوش اوست؟ نه بالله
هشته به سر، آن نگار، عنبر اشهب
❈۲❈
موی پریشش به عین طرفه کمندیست
یا که ز مه واژگون شده است دو عقرب؟
بر جهد از گوی عاج صفهٔ سیمش
زان صنم گلعذار، سینهٔ غبغب
❈۳❈
دوش بدم من غریق بحر تفکّر
خواب مرا در ربود در وسط شب
دیدمش آن یار بی وفا و ترشخو
آمد و بنشست و تکیه داد به منصب
❈۴❈
گفت: زهجران من تو چند بسوزی
بحر شود بعد از این ز وصل معذب
گفتمش، آخر دو بوسهای تو عطا کن
زخم دلم را بنه دوای مجرب
❈۵❈
شوق جمال بستان به جهد صبوحی
گر بنماید دو صد کتاب به مکتب
کامنت ها