شاطرعباس صبوحی:ره دل را بتا زان شوخ چشم مست رهزن زن به عیاری زُلفت خویش را غافل به مخزن زن
❈۱❈
ره دل را بتا زان شوخ چشم مست رهزن زن
به عیاری زُلفت خویش را غافل به مخزن زن
نقاب پرنیان را برفکن از چهر آذرگون
شرر از چشمه خورشیدوش بر مرد و بر زن زن
❈۲❈
رقیب بوالهوس در بزم از روزن نظر دارد
کمان ابرو خدنگی بر دو چشمانش ز روزن زن
اگر خواهی نما شیرین مذاق عاشقانت را
ز قند لعل خود کام صبوحی را یک ارزن زن
کامنت ها