شیوا فرازمند:در من تنیده راز خیالهای مبهم تو آنجا که حلزونهای لزج
❈۱❈
در من تنیده راز خیالهای مبهم تو
آنجا که حلزونهای لزج
لابلای برگهایم میلولند آرام...!
منتظر ماندم دستهایت را باز کنی
❈۲❈
صدایم بزنی
انگشتهایت را بلغزانی بر ساقههایم؛
حلزونها را برداری و به کوچه بسپاری
منتظر ماندم
❈۳❈
پر از هیاهوی تکرار ساعت
پر از دشنام عشق
پر از ترس
اضطراب
❈۴❈
دلتنگی
درد
راستش را بگو
پشت پرچین باغ چه کسی داری سیب می خوری؟
کامنت ها