شیوا فرازمند:خیال تو که جاری میشود منقبض میشود رگهایم؛
❈۱❈
خیال تو که جاری میشود
منقبض میشود رگهایم؛
حوصلهام درد میگیرد
و یاد رفتن تو پراکنده در چهارفصل وجودم
❈۲❈
شعرهای وحشیام را
آمادهٔ تاخت میکند.
تو نفس نفس میزنی تا انتهای من...
تا انتهای دور...
❈۳❈
تا دور...
آمادهٔ رفتن میشوی
من اشک میرقصم
و مثل یک اتفاق بد آویزان میشوم از تو
❈۴❈
اینبار متورم میشود رگهایم
آبستن از التماسهای مکرر نرفتن
...
کولهات را جابهجا میکنی
❈۵❈
اشک میرقصی
میروی!
کامنت ها