شیوا فرازمند:تو کشف تازهای نیستی چهار فصل در تسخیر توست
❈۱❈
تو کشف تازهای نیستی
چهار فصل در تسخیر توست
از پلک پرندهها آغاز شدی
و من قد کشیدم در شفق چشمهای تو
❈۲❈
به سرزمین من که آمدی
در میان دستهایت
رویاهایم زنده شدند
و اینگونه نفس کشیدم تا تو؛
❈۳❈
تو کشف تازهای نبودی
تو همیشگی
همیشگی
همیشگی
❈۴❈
.
.
کامنت ها