شیوا فرازمند:با خیال اینکه میخندی مرا،
❈۱❈
با خیال اینکه
میخندی مرا،
سوار اسب چوبی خاطرهها
اگرچه
❈۲❈
هیچ بلد نیستم بچّگی کنم؛
فرقی نمیکند
وقتی که میخندی
تمام دنیا
❈۳❈
در دستهای من
جا میشود.
کامنت ها