شیوا فرازمند:قرار بود پنجرهها با نسیم تو باز شوند
❈۱❈
قرار بود پنجرهها
با نسیم تو باز شوند
کبود شدم
باران گرفت
❈۲❈
هیچ پنجرهای / هیچ نسیمی
طوفان
طوفان
طوفان
❈۳❈
پنجره شکست
و طرح آخرین بغض ما را
رسم کرد وداع...
...
❈۴❈
خداحافظ نگو
باز هم به دیدارت
نه
شاید
❈۵❈
نه
همهٔ گفتنیها را گفتیم؟
هنوز لحظهٔ آخر عاشقانه گریستن را
به خاطرهام سنجاق کردهام
❈۶❈
روزی پنجبار مینویسم:
عشق...
کبود میشوم
طوفان میشود.
❈۷❈
...
بیا به دیدارم...
کامنت ها