شیوا فرازمند:در ازدحام فاجعه گم شد شجاعتم دیگر برای درد نمانده است طاقتم
❈۱❈
در ازدحام فاجعه گم شد شجاعتم
دیگر برای درد نمانده است طاقتم
تنهایم و غرور مرا زندگی گرفت
این کوله بار تلخ شکسته ست قامتم
❈۲❈
گفتند عشق قسمت تو نیست تا ابد
آنها نمک زدند به روی جراحتم
من مثل حس شالی ام و خشم داس ها
وقت درو عجیب گرفته شهامتم
❈۳❈
دل تنگم و شبیه غزل هام بی قرار
با این غزل عزیز! رسیده نهایتم
امشب بیا و رفتن من را نگاه کن
با مردن ستاره ببینی شباهتم!
کامنت ها