شیوا فرازمند:رفتی! ببین چگونه زمین سوت و کور ماند؟ بی تو هزار جاده ی شب بی عبور ماند
❈۱❈
رفتی! ببین چگونه زمین سوت و کور ماند؟
بی تو هزار جاده ی شب بی عبور ماند
می خواست چشم باز کند آفتاب مهر
چون نشنوید ضرب قدم هات کور ماند!
❈۲❈
این جا سراب شد همه ی آرزوی ما
صد التماس تازهِ ی دیگر که دور ماند
مثل مترسک سر جالیز شد دلم
توی تنم مچاله شدو بی شعور ماند
❈۳❈
رفتی و بی تو آینه ها هم ترک زدند
وقتی نفس بدون تو حتی به زور ماند!
بی ماه تاب چشم تو دنیای ما سیاه!
بی تو هزار جاده ی شب بی عبور ماند
کامنت ها