شیون فومنی:شب عروسی تو عشق را کفن کردند ترا به حجله ی خون سوگوار من کردند
❈۱❈
شب عروسی تو عشق را کفن کردند
ترا به حجله ی خون سوگوار من کردند
زِ چشمم آینه هایت مگر بیندازند
کتان کهنه ی مهتابی ات به تن کردند
❈۲❈
شکوه نغمه ی من رنگ و بوی نوحه گرفت
خجسته قُمری شعرِ مرا زغن کردند
از اینکه خار عَطَشکامی ات نیازارد
به پیشواز تو در هر قدم چمن کردند
❈۳❈
چه زود روح بیابان دمیده شد در تو
به سبزه های تو تنجامه ی گَوَن کردند
شبِ محاقِ تو حیرانیِ خدایان را
ستاره ها همه انگشت در دهن کردند
❈۴❈
بَدَل به آهِ دِلم لاله های کوه شدند
کنار برکه ی آیینه انجمن کردند
هویّتِ غم خاک تو هرکجایی شد
غریبه ها همه در خانه ات وطن کردند
❈۵❈
غزالِ غربتی ام تا غزل غریب شود
برای بردن تو از طلا رسن کردند
تراش داده ی شعر منی که شیون را
به بیستون خیال تو کوهکن کردند
کامنت ها